لاله های سرخ |
آگاه باشید که ما سرباز خمینی بزرگ هستیم و ما کفن شهادت همان لباس بسیجی است پوشیده ایم و در دریای خون شنا میکنیم تا به ساحل آزادی برسیم.شهید حاج علی محمدی پور سال 1338 در روستای دقوق اباد رفسنجان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در سه قریه شروع کرد. اما به علت دوری راه ومشکلات دیگر مجبور شد مدتی ترک تحصیل کند سپس به همراه دوستش به یزد آمد . وصیت نامه شهید حاج علی محمدی پور: خدایا خودت خوب میدانی که زندگی تلخ ترین چیز برایم شده از همه چیز دنیا استعفا داده ام لحظه ایی نیست که مرگ از نظرم دور شود .نزدیک بودنش را احساس میکنم اما یک دلهره ای دارم از اینکه کشته شوم و شهید نباشم وای بر من ..... خداوندا بارها آمدم و برگشتم اما به حق خودت و رسولت و علی و فاطمه ات و همه ی ائمه قسمت میدهم که حالا دیگر با من آشتی کن.میدانم بنده ی بدی بودم.میدانم ولی تو خوبی تو بزرگی تو کریمی تو رحمان و رحیمی با عدالت با من رفتار مکن بلکه با فضلت رفتار کن اگر با ریخته شدن خون ما اسلام حاکم میگردد پس ای دژخیمان کافر با گلوله های خود ما را نقش زمین سازید.ای توپ ها ,خمپاره ها ای موشک ها آماده ی به خون غلتیدنیم. و به حسابتان خواهند .ادعای مسلمانی ساده است در عمل باید مردانه بود و بدانید شهادت آرزوی ماست و تا زمانیکه خداوند بخواهد و اسلام نیاز به خون داشته باشد میدهیم و با دل و جان و با عشق خون میدهیم و شعارمان شعار حسین است هیهات منه الذله . من از امام دست بر نخواهم داشت اگر چه خود را لایق سربازی این امام نمیدانم اما دلم خوش است که او امام من است و افتخارم این است که سرباز خمینی هستم و بدانید که هر که از او دست بردارد به نیستی رفته است و هر که یار خمینی شود از همه ی مشکلات و آسیبها در امان است. یا در وصیت نامه دیگرش نوشته است :
[ چهارشنبه 98/3/22 ] [ 6:37 عصر ] [ sadegh22019 ]
نام ونام خانوادگی :شهید رضا ناقه دار نام پدر :غلامحسین میزان تحصیلات :پنجم ابتدایی تاریخ تولد:روز...ماه...سال...1327 تاریخ شهادت:روز 23ماه3سال1367 محل شهادت:شلمچه نام عملیات:بیت المقدس7 می جنگیم،می می میریم سازش نمی پذیریم بنام خداوند بخشاینده مهربان بر هم کوبنده ظالمان وستم گران ،فریادرس داد خواهان ومظلومان وبا سلام ودرود فراوان به امام زمان (عج)ونایب بربرحقش بت شکن زمان خمینی عزیز وبا سلام ودرود به شهداواسرا ومفقودین جنگ تحمیلی وسلام درود به امت انقلابی ایران .باید به عرض مبارکتان برسانم درست است که ایران در حال جنگ با کفر جهانی می باشد وهمه باید این کشور عزیزمان را نگذاریم به دست قدرتهای شیطانی بیافتد ضمن اینکه به جبهه می آییم از اسلام دفاع می کنیم ،خود ما هم به تکلیفمان عمل کرده ودر این زمینه انشاءالله ساخته شده ایم ومی شویم .انشاءالله ایرانی های مبارز این را همه می دانید که اسلام هرگز شکست نخواهد خورد واین ما هستیم که نباید فکر بد به خودمان راه بدهیم .مردم مسلمان هرگز همراه باد نمی شوند ،همیشه دراین جهان هستی بوده است وما باید به قول رهبر عزیزمان ادامه دهنده راه پیامبر اکرم باشیم ومی فرمایند :این شکستها واین پیروزیها شماها را نه چندان خوشحال ونه خیلی دلسرد کند که از صحنه بدرکند .ما باید همه از رفتار این یگانه مرد ،درس شجاعت بگیریم ومقاوم باشیم ودر پایان از کسانیکه به جبهه نیامده اند می خواهم برای یکبار هم که شده است به جبهه بیایند ،بجنگند ،فقط ببینند چه خبر است .امیدوارم خداوند همه شماها را هدایت فرماید. والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته به خدمت پدر ومادر وبرادران وخواهر وهمسر وفرزندانم ودیگر دوستان وهمسایگان سلام عرض می کنم ،پس از تقدیم عرض سلام ،صحت وسلامتی شما رااز درگاه ایزد متعال خواهانم ،باری به عرض مبارکتان می رسانم اینجانب رضا ناقه دار اولا خودم به جبهه آمدم وهیچ اجباری دراین موضوع نبوده است وبه اینجا هم که آمده ام ،کسی مرا مجبور نکرده است که باید بمانی .خودم برحسب وظیفه درجنگ شرکت کرده ام وزنده ماندن یا مردن ما به دست خودمان می باشد ودر هر کجا که باشیم مرگ ما که رسید باید رفت چه بهتر در این راه مقدس کشته شویم ،بلکه خدامارا ببخشاید .دیگر عرضی ندارم .
[ چهارشنبه 98/3/22 ] [ 6:32 عصر ] [ sadegh22019 ]
شهید اکبر ابوالحسنی در سال 1330 هجری شمسی در روستای جوادیه فلاح بخش نوق شهرستان رفسنجان متولد شد. در زمان تولد و طفولیت خانواده ایشان در فقر و تنگدستی زندگی می کردند. در سنین 6 تا 9 سالگی به کلاسهای اکابری قدیم می رفت و درس خواند و بعد از آن به کمک پدرش به کارهای کشاورزی پرداخت. شهید در سنین 12 سالگی به بعد تقریبا به مسائل دینی آشنایی لازم را داشت و دو فریضه دینی (نماز و روزه) را به طور صحیح انجام می داد. خانواده شهید دارای دو فرزند پسر و سه فرزند دختر بود که شهید اکبر ابوالحسنی فرزند اول این خانواده بود. وی در سن 23 سالگی با دختر عمویش ازدواج کرد که در اوایل ازدواج شهید صاحب خانه نبود و بعد از 5 سال صاحب خانه شد و همچنین شهید دارای هفت فرزند می باشد (سه فرزند پسر و 4 فرزند دختر).
بسم الله الرحمن الرحیم گواهی می دهم به وحدانیت خداوند یگانه و به رسالت نبی اکرم پیغمبر اسلام و امامت ائمه معصومین صوالت الله اجمعین.
زهی افتخار و بسی سرافرازی است همیشه در طول تاریخ مکتب و سرزمین مقدس اسلام مورد هجوم بیگانگان بوده و شهیدان از صدر اسلام در زمان پیامبر عظیم الشأن و ولی گرامی اش امیرالمؤمنین و فرزند والاگوهرش حسین بن علی (ع) داشته و اکنون که نظام جمهوری اسلام و امیر مستضعفان جهان، امام خمینی بوجود آمده و از بدو تأسیس آن مورد توطئه ها و حمله ها قرارگرفته و الحمدالله یکی بعد از دیگری به صورت معجزه پیش رفته و به پیش می رود تا اهداف عالی اسلام و نظام عدل الهی را در تمام ابعاد آن مستقر و پیاده کند. لذا بر همه ما واجب است که این مقام والای عمر ولی و ولایت فقیه نایب برحقش امام زمان اطاعت کنیم و موانع را برطرف و پرچم پرافتخار ایران اسلامی را در سراسر جهان به اهتزاز در آوریم و به امید آن روز، تکرار می کنم که من داوطلبانه با کمال اشتیاق و شور و شوق این راه را انتخاب کردم و امیدوارم مانند برادران به خون آغشته عزیزم، نیز به شهادت و به لقاءالله که آرزوی من است برسم، زیرا همه از خدائیم و به سوی خدا می رویم چه بهتر از آنکه من این امانت را جان خویش را در راه او نثار کنم، لذا سفارشم به همه همسنگرانم و مسلمانان این مسیر را بپیمایند و از مقام ولایت فقیه اطاعت کنند و برای استقرار نظام جمهوری بکوشیم ما ایرانیان آزاد و آباد و مستقل و سربلند داشته باشیم. اگر من در این راه به شهادت رسیدم، به فیض شهادت راه داشته ام ، جنازه ام را در کنار شهیدان عزیز همسنگرانم در بهشت زهرا الهیه، جوادیه به خاک بسپارید و سفارشم به پدر عزیزم و مادر عزیزم و بازماندگان آن است که بعد از شهادتم زیاد ناله و اندوه به خود راه ندهند و بی طاقتی و زجری بدهند، شهادت ، شهادت است این که غم ندارد، بلکه شادی آفرین است. به فرزندان نور چشم من ، محمدرضا عزیزم، فاطمه عزیزم، جواد عزیزم و زهرا عزیزم سفارش می کنم راه خدا را در پیش گیرند و مسیر حق و اسلام منصرف نشوند و به همسرم سکینه، سفارش می کنم که در تربیت فرزندانم بکوشد تا فرزندان صالح و قدر همه مسلمانان را به جا آورند و قرض مردم را تحویل دهند. سلام گرم من به همه. به رهبر عزیزالشأن اسلام، امام خمینی به امید روزی که پرچم پرافتخار ایران در سراسر قله های کشوری جهان به اهتزاز در آید و مستضعفین از چنگال ابرقدرتهای جهان نجات ببخشند. امید دعای خیر دارم که بر من قرآن و فاتحه بخوانند و از خداوند بزرگ مرا بخواهند و در ضمن تقدیر و سپاسم را از گروه رزمنده ، بسیج جوادیه، الهیه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفسنجان ابراز امیدواری و برای همه آنها فتح و پیروز و سلامت کامل آرزومندم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار خاطرات شهید اکبر ابوالحسنی (دستخط)
[ چهارشنبه 98/3/22 ] [ 6:30 عصر ] [ sadegh22019 ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |